شناسهٔ خبر: 49061 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ترکیب عقل جزئی و کلی راهگشاست/ نسبت عقلانیت با زندگی روزمره

یک عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: ما نیازمند عقلانیتی هستیم تا بتواند بحران ها، تضادها و تناقضات زندگی روزمره را حل بکند و آن عقلانیتی است که از ترکیب عقل جزئی و کلی حاصل می شود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایش «بررسی جایگاه عقل در زندگی روزمره؛ در ایران»، فروردین ماه امسال در محل دانشگاه شریف و به همت باشگاه اندیشه و همکاری سایر نهادها در سه روز برگزار می شود. این همایش درواقع کوششی در باب پرسش از چگونگی کاربرد عقل در زندگی روزمره و درواقع یک نوع پرسشگری از زندگی است و اینکه عقلانیت تا چه اندازه ای در زندگی روزمره وجود دارد. درباره این همایش که در کارگروه های مختلفی برگزار می شود، با دبیر کارگروه علوم سیاسی همایش، دکتر معزالدین باباخانی تیموری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه آمده است؛

*عنوان همایش بررسی جایگاه عقل در زندگی روزمره؛ در ایران است، درباره عنوان همایش توضیح دهید.

وقتی درباره مفهوم عقل در زندگی روزمره صحبت می کنیم، ابتدا باید دو مفهوم عقل در زندگی روزمره را بشناسیم. برای شناخت این مفاهیم نیاز به یک واکاوی درباره خود مفهوم عقل در زندگی روزمره داریم. مفهوم عقل مفاهیم زیادی دارد. ما یک مفهوم عقل کلی و یک عقل جزئی داریم. اگر ما بخواهیم این مفهوم را در طول تاریخ بررسی بکنیم، در دوران کلاسیک یونان این عقل ها یک انسجام داشت. یعنی در کلیت منسجم بود، اما در دوران مدرن که از زمان دکارت به بعد مطرح بوده عقل کلی و جزئی از هم جدا شد.

دردوره مدرن هم جریان های فکری مختلفی مانند کانت، هگل، نیچه و... به وجود آمد. هرچند برخی از این جریان ها مانند نیچه که ادامه آن به فروید و پست مدرنیسم و... رسید، کلا عقل را زیر سوال بردند و معتقد بودند که عقل در زندگی روزمره نمی تواند جایگاهی داشته باشد و هرچه که هست اراده و غرایز انسان است که انسان را پیش می برد، اما یک سری افراد دیگری بودند که به گونه ای به مفهوم عقل هم به معنای Rationality و هم به معنای Reason پرداختند.

در این همایش مفهومی که از عقل منظور است به معنای هیچکدام از اینها نیست. بلکه به معنای ترکیبی از این دو است. بدین معنا که این عقلانیت هم باید برمبنای یک عقلانیت خیلی جزئی و در اموری که در زندگی روزمره به کار می رود، ایجاد بشود (یعنی به معنای ریزن). هم به معنای یک تامل نظری برای عمل. البته این عمل، تنها عمل صرف نیست، بلکه این عمل باید توام با یک تأملی باشد. این مفهوم از عقلانیت توسط هوسرل به کار برده می شود. هوسرل در کتاب پژوهش های منطقی و همچنین در کتاب بحران علم اروپایی  به این مسئله پرداخته است و مفهوم اینتر سابژکتیویتی یا بینا ذهنیت در اینجا برای شکل گیری عقلانیت در زندگی روزمره شکل می گیرد که در این همایش گروه علوم سیاسی بیشتر به آن می پردازد. این بیناذهنیت از طریق تعامل افراد با یکدیگر و حل تعارضات آنها با توجه به تعاملاتی که با هم می کنند و فرایندهایی که طی می کنند، ایجاد می شود و در غالب این عقلانیت در زندگی روزمره خودش را بروز و ظهور می دهد.

*آیا در بین زندگی روزمره و عنوان همایش که بر محور عقلانیت است تناقض نمی بینید؟ ارتباط عقلانیت با زندگی روزمره در چیست؟

ما در زندگی روزمره مان خیلی جاها باید تدبیر کنیم، خیلی جاها باید عمل کنیم، حتی خیلی جاها باید هیجانی عمل کنیم و خیلی جاها هم باید کاملا عقلانی عمل کنیم. اما نکته ای که مهم است این است که از آنجایی که زندگی روزمره یک ترکیب است، ما نمی توانیم مرزهای مشخصی بین این زندگی روزمره به کار ببریم که مثلا فقط باید عقلانی عمل بکنیم یا فقط احساسی یا غریزی عمل کنیم، بلکه یک مجموعه است چرا که انسان هم یک مجموعه است.

به همین سبب من تناقضی بین مفهوم عقل (هم رشنالیتی و هم ریزن) و زندگی روزمره نمی بینم. به خاطر اینکه در زندگی روزمره هم تناقضاتی به وجود می آید، اما ما برای حل این تناقضات باید چکار کنیم؟ برای حل این تناقضات که غالبا مسائلی است که در زندگی روزمره بوجود می آید، ما نیاز به یک پشتوانه داریم که بتوانیم این بحران های زندگی روزمره را حل کنیم. برای حل این مسائل باید از طریق رجوع به واقعیت عمل کرد. یعنی شناخت، هستی شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و... همه باید بر واقعیت مبتنی باشد، اما این واقعیت از طریق تخیل، احساس، توهم و... ممکن است که بوجود بیاید، اما ممکن است آن واقعیتی نباشد که بتواند مسائل زندگی روزمره را حل کند.

بنابراین ما نیازمند یک عقلانیتی هستیم تا بتواند آن بحران ها، تضادها و تناقضات زندگی روزمره  را حل بکند. ممکن است که اینها با هم ترکیب بشود و یک حالت ترکیبی پیدا  کند که برای حل بحران های زندگی روزمره استفاده می شود که می تواند شکل های فردی، اجتماعی و حتی بین المللی هم به خودش بگیرد. این مفهوم از عقلانیت می تواند برای حل همه اینها به کار برده شود.

*عقل در زندگی روزمره در خود علوم سیاسی که کارگروه اختصاصی شما هم هست چگونه می شود؟ اساساً کارگروه شما به چه مباحثی خواهد پرداخت؟

یکی از بحث های علوم سیاسی همین بحث زندگی روزمره است و از این طریق که یک مقدار مفهوم عقل را واکاوی و تبارشناسی می کند ورود پیدا می کند. همچنین خود زندگی روزمره و حوزه های زندگی روزمره را می سنجد و یک نسبت سنجی بین ابعاد عقل و ابعاد زندگی روزمره انجام می دهد و آنجاهایی از زندگی روزمره که عقلانیت غافل شده است، نمودهای عینی آن را می بیند.

اگر نسبت عقلانیت به گونه ای با تدبیرها و تاملاتی در نظر گرفته بشود، می تواند زندگی روزمره را متحول کند و می تواند زندگی روزمره را از حالت پوچ گرایی بیرون بیاورد و درواقع معنی دار کند. این رشته می خواهد ببیند که حضور معنا در زندگی روزمره چه نقشی می تواند داشته باشد؟ چرا که خیلی از بحران هایی که به وجود آمده از طریق بی معنایی است. حال از طریق این عقلانیت چگونه این زندگی می تواند تبلور بهتری پیدا کند؟ از طریق عقلانیت می توان به آن معنای درونی آن رسید و درواقع زندگی از ظاهرگرایی خارج شده و بیشتر معناگراتر می شود.

*اگر در پایان  نکته خاصی در باره این همایش دارید بفرمائید.

فکر می کنم اگر این همایش به امید خدا و کمک همه دوستان پیش برود، می تواند دریچه ای برای عینی کردن بیشتر علوم سیاسی باشد. چرا که این اتهام به علوم سیاسی می خورد که خیلی به امور  به صورت انتزاعی می پردازد. این همایش می تواند دریچه ای بگشاید که یک رویکرد متفاوتی به این رشته باز بشود، به این صورت که این رشته بتواند به حل بحران های زندگی روزمره از طریق عامل عقلانیت و بررسی همه جانبه آن کمک بکند و می تواند راهکارهای اجتماعی- سیاسی ارائه بدهد و انشالله این دیالوگ ها و همایش برقرار باشد، تا بتوانیم به یک حد خوبی از بینش و دانش برسیم که باعث توسعه افراد و جامعه هم بشود. 

نظر شما